کد مطلب:316647 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:259

نجات فطرس ملک با دعای امام حسین
هنگامی كه جبرئیل علیه السلام برای گفتن تهنیت و شادباش خدمت امام حسین علیه السلام آمد، در بین راه فرشته ای را دید كه ناله و فریاد می كند، جبرئیل نزدیك آن ملك كه فطرس نام داشت آمد، جبرئیل علیه السلام از او پرسید ای فطرس! برای چه این طور می نالی؟ فطرس گفت:ای جبرئیل علیه السلام! حق تعالی مرا به كاری امر كرد؛ ولی من سرپیچی كردم و این طور پر و بالم سوخت. فطرس ملك به جبرئیل گفت: شما كجا می روی؟ جبرئیل علیه السلام گفت: من خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله می روم. فطرس ناله ای كرد و گفت: اگر امكان دارد مرا هم با خود ببر تا شاید آن حضرت در حق من دعا كند تا پر و بالم به حالت اول بازگردد. آن گاه جبرئیل علیه السلام و فطرس ملك خدمت آن حضرت رسیدند، در آن لحظه امام حسین علیه السلام در كنار پیامبر صلی الله علیه و آله بود، حضرت فرمودند:ای فطرس! جلو بیا و خود را بر بدن حسین علیه السلام بمال، فطرس نیز بدن خود را به بدن آقا امام حسین علیه السلام مالید و در همان لحظه پر و بال فطرس ملك باز شد و پرواز كرد و به مقام و مكان خود مراجعت كرد، مدتی نگذشته بود كه واقعه كربلا پیش آمد و حضرت امام حسین علیه السلام در سرزمین كربلا به شهادت رسیدند. فطرس ملك از واقعه كربلا اطلاع پیدا كرد



[ صفحه 44]



و گفت: الهی! كاش من خبردار می شدم و با دوستان خود می آمدم و با دشمنان امام حسین علیه السلام می جنگیدم، ندا آمد كه با هفتاد هزار فرشته كه تابع تو هستند بروید و بر سر قبر مطهر آن حضرت آماده شوید و در سوگ و مصیبت آن حضرت گریه كنید.

سپس فطرس ملك با دوستان خود در سرزمین كربلا فرود آمد و به آن چه خداوند به او امر فرموده بود تا روز قیامت مشغول شدند. [1] .


[1] تحفةالمجالس.